Saturday, November 25, 2006

بی خوابی زده به سرم.
ساعت یک نصف شبه و من فردا (امروز؟) یکشنبه باید صبح زود از خونه برم بیرون.
خانه حسابی به هم ریخته است و من برای تمیز کردنش نمیدونم از کجا شروع کنم. ورقه ها لباس ها.. ظرف نشسته... حمام به هم ریخته. کارتون های باز نشده بعد از اساس کشی...
تصمیم گرفتم خودم خونه رو رنگ کنم. روی کاغذ دیواری سبز بد رنگ پذیرایی بتونه و رنگ بزنم. یک دیوار رو کاغذ دیواری نقش دار میکنم و بقیه دیوارها رو سفید. اگه بودجه رسید هال و اتاق خواب رو هم رنگ میکنم. کابینت های آشپزخانه رو هم عوض میکنم و اگه باز هم بودجه رسید کف پوش رو هم تغییر میدم.
یکی از همکارهام بهم یک سری کارگر معرفی کرد برای نقاشی... سرسام آور دستمزد میخواستند. تازه نسبت به قیمت روز بهم تخفیف دادن اما دو دو تا چهارتا کردم دیدم خودم رنگ کنم برام یک پنجم قیمت میافته. اینه که میخوام دست به کار بشم. رنگ رو انتخاب کردم.. مونده کاغذ دیواری که فردا میرم مرکز شهر سراغش.

دیشب بعد از دو ماه رفتم بیرون. عجیب ملت اینجا تو هم میلولن وبا آهنگ ترنس میرقصند. اصلا قرار بود بریم یک کلوب هیپ هاپ آر ان بی.. چجوری از این زیر زمین ترنسی سر دراوردیم رو خودم هم نفهمیدم.
راستی تا یادم نرفته.. شیک ترین پاساژ سوئد.. یعنی دماغ بالاترین ( قابل توجه خوانندگان باکلاس) پاساژ استکهلم که در هم همون محله دماغ بالای سوئد که آدم معروف ها از جمله بچه های با استعداد شاه سوئد وول میخورن.. رو یک امیر اماراتی یک جا خریده..می ببینم که این ملت یخ زده اسکاندیناوی ملک و املاک به اعراب میفروشن و باز هم خاورمیانه رو یک منطقه تروریست بی کلاس بدتربیت بی شعور بی ادب بی خانواده بی همه چیز %^#$*)$#!@+ .... میدونن.
!!!! حالا که اعراب دارن همه کلاستون رو میخرن و میچرخونن
Wednesday, November 22, 2006

راستی که خیلی سخته اینجا برای ارضای حس کنجکاوی مردم که میپرسن کجایی هستی سعی کنی تصویر درست تری از ایران نشون بدی.
تصویری که یک تلفیقی از افغانستان و عراق کنونی هست رو اصلاح کنی و نشون بدی.. توضیح بدی که فارس هستی و حتی اگه الان تو ایران بودی علی رغم حجاب اجباری تحصیلاتت شاید از این هم بالاتر بود و مستقل بودی .
بعد فکر میکنم که این تصویر فقط تصویر تهران هست. ایران در اصل کشوری است حومه تهران.
Saturday, November 18, 2006

مالیات پدرم رو دراورد. کمرم رو حسابی خم کرد و حسابی حسابی توی این ورقه ها و پرداختی های شرکت گم گول و گیج و داغون شدم.
از طرفی تقلب در مالیات اینجا جرمش از آدم کشی و تجاوز هم بالاتره.
مامان اصرار میکنه برم ایران برای تعطیلات سال نو. میگم پول سفر ندارم میخنده. فکر میکنه شوخی میکنم.
چرا همه اونهایی که تو ایران زندگی میکنن فکر میکنن ما اینجا تو پول و پله قلط میخوریم؟
حوصله مهمانی بازی ایرانی رو هم ندارم. دل برای برادرم یک ذره شده اما توقع خانواده و فامیل و بی خیال شدن براوردنشون هم بی خیالی و صبر ایوب میخواهد که من در حال حاضر صبرم رو برای چیزهای دیگه احتیاج دارم.
به اندازه کافی سری پیش کلمه بی معرفت رو شنیدم. راستی فکر کردم کلمه بی معرفت در زبان سوئدی معادل نداره.
Sunday, November 05, 2006

مدتهاست که به این نتیجه رسیدم دنیای دیگه ای هم به غیر از این اینترنت وجود داره. همون دنیای واقعی روزمره. کمتر میرم سراغ وبلاگ ها. وبلاگ خودم رو هم نه آپدیت میکنم نه نگاهی بهش میاندازم.
حقیقت اینه که توی این اینترنت چیزهای مفید دیگه ای هم پیدا میشه. وبلاگ برای من اتصالی به وطن و زبان مادریم بود و دوستیهای با ارزشی رو بهم داد که از هیچ چیزی برای نگه داشتنش دریغ نمیکنم.
سایتم رو به زودی راه میاندازم. سالن هم تعمیراتش تموم شد و قشنگ تر از هر استودیو یا سالن دیگه ای شده. فقط گاهی اوقات نبود کمی از آهنگ های بودا بار در فضای سالن احساس میشه که خوب کاریش نمیشه کرد. چند نفر از نسل های مختلف با سلیقه های مختلف کار میکنند و سلیقه موسیقی شان متفاوت هست.
همه چی آنقدر زود میگذره که به پای گذر زمان نمیرسم. اصلا انگار زمان مسابقه گذاشته باهام. چشم به هم بگذارم کریسمس رسیده و سال تموم شده.
هنوز هم وقتی تلفن میکنم ایران و گاهی با خاله ها صحبت میکنم و مامان.. یک چیزهایی واسه اعصاب خورد کردن وجود داره. زدم به رگ بی خیالی و تو یک دنیای دیگه سیر میکنم.
از همون دنیا ها که به برداشت دوست و فامیل تو ایران من رو از وقتی پام به اروپا رسید عوض کرده.

February 2006
March 2006
April 2006
June 2006
July 2006
August 2006
September 2006
November 2006
January 2007
February 2007
March 2007
April 2007
May 2007
July 2007
August 2007
October 2007
December 2007
March 2008
October 2008
December 2010
September 2011
Old achive
Designed by Ardaviraf