شعر باز باران با ترانه رو یادتون هست؟
باز باران با ترانه
با گهرهای فراوان می خورد بر بام خانه
.....
اینجا باران نه بو و نه طعم و خاصیتی جز لیز شدن جاده ها نداره. هوا ساعت سه بعد از ظهر تاریک میشه و همه جا خیس و کثیف هست. چند روزه که بی وقفه داره بارون میاد..
مامان شنبه به دیدنم میاد و امسال کریسمس در کنارم هست. می خواهم براش بلیط کنسرت گوگوش بگیرم. اصرار داره که من هم برم اما من از تمامی جشنهای ایرانی فراریم. با نسل دوم ایرانی های اینجا اشتراکی ندارم و سن سالم به نسل اول نمیخورد.
مامان تا بیست و نهم دسامبر پیشم هست و بعد از اون راهی ایران میشه و من راهی بارسلونا با یک دوست بلوند خوشگل سوئدی.
امسال اولین سالی هست که سال نو رو در سرزمین سرد و بی حال اسکاندیناوی نیستم.
باز باران با ترانه
با گهرهای فراوان می خورد بر بام خانه
.....
اینجا باران نه بو و نه طعم و خاصیتی جز لیز شدن جاده ها نداره. هوا ساعت سه بعد از ظهر تاریک میشه و همه جا خیس و کثیف هست. چند روزه که بی وقفه داره بارون میاد..
مامان شنبه به دیدنم میاد و امسال کریسمس در کنارم هست. می خواهم براش بلیط کنسرت گوگوش بگیرم. اصرار داره که من هم برم اما من از تمامی جشنهای ایرانی فراریم. با نسل دوم ایرانی های اینجا اشتراکی ندارم و سن سالم به نسل اول نمیخورد.
مامان تا بیست و نهم دسامبر پیشم هست و بعد از اون راهی ایران میشه و من راهی بارسلونا با یک دوست بلوند خوشگل سوئدی.
امسال اولین سالی هست که سال نو رو در سرزمین سرد و بی حال اسکاندیناوی نیستم.